کلاس ایته وون/Itaewon Class

توجه: این مطلب حاوی اسپویل است.

این سریال داستان استقامت یک آدم است، اینکه یک آدم چقدر می تواند محکم باشد و برای هدفش بجنگد و در مقابل ناملایمات و بادهای مخالف دوام بیاورد. وقتی این سریال را تماشا می کردم به این فکر می کردم که چند درصد آدمها در مقابل سختیها همچنان پایبند به اهدافشان می مانند و تغییر مسیر نمی دهند. رویای این پسر (پارک سه روی) در ابتدا تقریبا غیر ممکن بنظر می رسید اما با پایبندی به هدفش و اینکه در مقابل سختیها خم به ابرو نمی آورد و همچنان ادامه می داد، با تیم سازی قوی و ایجاد وفاداری در اعضای تیمش در نهایت آرزوی محالش را ممکن کرد. این داستان برای من از هر جهت الهام بخش بود.

در کنار داستان اصلی ، داستان دیگری در جریان است. قصه دختری (جویی سو) که عاشق است اما می داند که معشوقش (که مدیرش هم هست) دل در گرو دختر دیگری دارد، اما از بدست آوردن او ناامید نمی شود، حتی وقتی صراحتا عشقش را ابراز می کند و جواب رد می شنود باز هم سعی می کند امیدش را حفظ کند و با خوب کار کردن و کارمند خوبی بودن او را به خود وابسته کند تا بتواند در کنارش بماند. وابستگی کاری رئیسش به او باعث می شود جرات این را داشته باشد که بارها و بارها عشقش را ابراز کند و ترسی از اخراج شدن نداشته باشد و هر بار با برخورد سرد او مواجه شود اما دلسرد نشود. در نهایت مدیرش عشق حقیقی او را می فهمد و عاشقش می شود.

پایان هر دو داستان موازی خوب و امید بخش است و پیام هر دو «خواستن» است و جنگیدن برای خواسته، غلبه بر ناامیدی و تلاش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *